این همه خونه, من بی خونه
«این دیگه چه وضعشه؟ گرونی اینجا هم بیداد میکنه! قیمت خونه ها که سر به فلک میزنه, اجاره خونه ها از اون هم بدتر. ما فکر میکردیم کانادا کشور مرفه وثروتمندیه و میشه اونجا زندگی راحتی داشت.»
جملات بالا و شبیه آن چیزی است که ممکن است هر روز از زبان دوست و همسایه که با هدف زندگی بهتز به کانادا مهاجرت کرده اند بشنویم. تصویر بالا با آنچه در فیلمهایی که در ایران از زندگی در غرب دیده بودیم و نقل قولهایی که دوست و آشناها از دوست و آشناهایشان که مهاجرت کرده بودند, کاملا فرق دارد. همه سعی کرده ایم دلیل این وضع را دریابیم. بعضی ها که اینجا قدیمی ترند تازه واردها و مهاجران جدید را مقصر معرفی می کنند. عده ای می گویند تقصی دولت است. ولی واقعا دلیل ریشه ای گرانی و نبود مسکن در کجاست؟
کمبود مسکن در کانادا یکی از چالشهای مهم اقتصادی و اجتماعی این کشور در سالهای اخیر بوده است. قیمتهای سرسامآور خرید و اجاره مسکن در شهرهای بزرگ، جوانان و خانوادههای کمدرآمد را از بازار مسکن بیرون رانده و فشار شدیدی بر نظام رفاهی و زیرساختی شهرها وارد کرده است. با این حال، راهحل این بحران لزوماً در پروژههای عظیم و دولتی یا ساخت برجهای چندصد واحدی نیست؛ بلکه میتوان با نگاهی متفاوت و تدریجی، مسیر پایدارتری را پیش گرفت.
راهحل واقعی بحران مسکن، نه در تمرکزگرایی و ساختوسازهای عظیم، بلکه در “رشد تدریجی” و مبتنی بر مشارکت مردم نهفته است. ما باید به جای تکیه بر سیاستهای بالا به پایین، اجازه دهیم که مناطق مسکونی فعلی با گذر زمان و به شکلی ارگانیک تغییر کرده و تکامل یابند؛ مانند اضافه کردن واحدهای جانبی (مانند سوئیتهای زیرزمینی یا خانههای کوچکتر در حیاط خلوت)، تبدیل خانههای تکواحدی به دو یا سه واحدی، و بازسازی کارآمد با حفظ بافت محلی.
بحران مسکن نه فقط نتیجه کمبود ساختوساز، بلکه نتیجه طراحی شهری ناپایدار است. خیابانهایی که فقط برای خودرو طراحی شدهاند، محلههایی که فقط مجاز به ساخت خانههای ویلایی هستند، و بوروکراسیهایی که موانع زیادی بر سر راه پروژههای کوچک محلی ایجاد میکنند، همه در ریشههای این بحران نقش دارند.
راهحل پایدار، ایجاد انعطاف در مقررات شهری، حذف موانع قانونی برای ساختوسازهای کوچک و محلی، و تشویق شهروندان به مشارکت در توسعه محلههای خود است. این تغییرات نهتنها به افزایش عرضه مسکن کمک میکنند، بلکه باعث پویایی اقتصادی محلهها و بهبود حس تعلق اجتماعی نیز میشوند.
در نهایت، راه برونرفت از بحران مسکن در کانادا از مسیر محلهها میگذرد؛ محلههایی که شهروندان آنها قدرت تغییر دارند، و ساختار شهری آنها بهگونهای طراحی شده که رشد تدریجی و مشارکتی را ممکن سازد.